به گزارش "راهبرد معاصر"؛ ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه در گفت و گو با ایلنا مطرح کرد: "احمدینژاد عمدتا به دنبال جلوگیری از مطرح شدن آقای لاریجانی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده است. این عضو موتلفه بر زیرساخت رفتاری احمدی نژاد که با نفی دیگری تداوم حیات سیاسی میدهد، دست گذاشته است. هر چند این فعال سیاسی معتقدست: "تلاشهای احمدی نژاد به گونه ای نیست که از لحاظ معیاری و شاخصهای منطقی، قابل قبول برای کسی در کشور باشد، اما اساسا دامن زدن به فضای دوقطبی در کشور که تبحراحمدی نژاد محسوب می شود، فضای سیاسی کشور را دچار چالش می کند."
در این میان سکوت اصولگرایان نیز دست مایه تخریب این جریان سیاسی شده است. ترقی دلیل سکوت اصولگرایان را عدم دامن زدن و ضریب دادن به شلوغ کاری های احمدی نژاد می داند و می گوید: "اصولگرایان عمدتا نمیخواهند وارد این بازی شوند، بنابراین اگر سکوت میکنند به این دلیل است که وارد بازی دوقطبیسازی احمدینژاد شدن به مصلحت کشور نیست. لذا علت سکوت اصولگرایان این است که نمیخواهند در پازل بازی که احمدینژاد به آن دامن میزند، حضور یابند."
اساس فعالیت رئیس جمهور سابق در ایجاد فضای دوقطبی و حرکت بر مدار تخریب است. فوت هاشمی رفسنجانی برای احمدی نژاد به مثابه حفره ای در راستای اکت سیاسی محسوب می شد. در این میان انتخاب لاریجانی ها برای ایجاد فضای دوقطبی در شرایطی شکل می گیرد که سخن از ائتلاف علی لاریجانی و روحانی در انتخابات 1400 است. احمدی نژاد با تخریب لاریجانی ها به خیال خود قصد دارد با یک تیر به چند نشان بزند؛ هم در مسیر کاهش ضریب موفقیت لاریجانی گام برمی دارد تا فضای موفقیت در کارزارهای انتخاباتی برای نزدیکان او فراهم شود و هم اینکه با سوء استفاده به نقدهای درون حاکمیتی مردم نسبت به برخی عملکردهای قوه قضاییه، در تلاش برای ساختن کلاهی ازین شرایط باشد و پایگاه اجتماعی منهدم شده خود را بازسازی کند.
این درحالیست که احمدی نژاد قابلیت ظهور و بروز در فضای سیاسی تجدیدنظر طلبان را ندارد و او از سوی بدنه و تصمیم سازان این جریان همواره پس زده شده و می شود، لذا راهبرد اتخاذ شده از سوی او و یارانش با تاکتیک های فشل و غیرکاربردی زمینه را برای افول و سقوط بیش از پیش او فراهم کرده است.
از سوی دیگر اصولگرایان به تناوب از دلیل سکوت خود در کنار تقبیح رفتار احمدی نژاد سخن می گویند که برخی جریانهای سیاسی آن را در قالب موضعی انفعالی تفسیر می کنند و آن را دستمایه ای برای تخریب جریان رقیب جهت سرپوش گذاشتن بر مطالبات بر زمین مانده و انحراف افکار عمومی قرار می دهند.